سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملاقات عمومی ضرورت پر ضرر

فلسفه وجود حاکمان اجرای قوانینی است که برای سعادت و رفاه بشر تنظیم شده است و هرچه در این رهگذر قوانین مترقی تر باشد و حاکمان مسئولانه تر به میدان آیند و ارتباط رئیس و مرئوس بر مدار مدارا، واقع بینی و حس نیت باشد صرفه و صلاح دوسویه رهیافت نوینی خواهد داشت. صرفه نظر از چگونگی وضع ضابطه ها و قوانین و اساسا تعریف قانون که از حوصله این مجال خارج است آنچه بیش ار پیش رخ می نمایاند اصرار بر خمش و پیچش قوانینی است که برای احیاء آن هزینه های بسیاری صرف شده بلکه موضوع به قدری حساس و پر اهمیت است که وجود هرگونه قانونی از بی قانونی در این روزگار پرالتهاب بهتر و پسندیده تر . آنانکه از احوال بشر آگاهند و خیر دنیا و آخرت او را میشناسند قطع به یقین اولی تر به تصمیم و تقنین و حکومت.

امیرعالم امکان فخر بشریت و حیات انسان حضرت مولی الموحدین علی (ع) در منشور حکومت اسلامی نهج البلاغه عزیز ذیل خطبه ای در باب حکومت اسلامی خاص حاکمان اینگونه میفرمایند که مدخل ورود به موضوع خواهد بود؛ "صاحب السلطان کراکب الاسد یغبط به موضعه و هو اعلم به موضه"

مدیر همانند سوار بر پشت شیر درنده است همه به شجاعت و موقعیت او غبطه میخورند در حالیکه او از اوضاع و اضطراب خود آگاه تر است.

علمای علم تفسیر در توضیح این عبارت کوتاه قلم فرسائی بسیار کرده اند اما آنچه مورد فهم نگارنده واقع شده تا ارائه شود تاکید بر خواستگاه ایدئولوژیک اسلام برای مدیریت جوامع بشری است. باید اندیشید و بسیار اندیشید که چرا حضرت امیر تعبیر صاحب السلطان را برای مدیر برگزیده است و البته این صولت و جایگاه چگونه دقیق و بلندنظرانه تشبیه به سواری بر شیر درنده شده است و سرانجام چه ظرافتی است در ارتباط با حسرت مردم و علم به موقعیت حسرت شونده و اساسا آیا حق با مردم است در این حسرت یا با مسئولین به سبب این حیرت.

سینه به سینه مردم بودن و خدمتگذاری عبادالله همه عزت و کرامت و یقینا شان و منزلت مدیران در جامعه اسلامی است. رئیس جمهوری اسلامی ایران که خود برآمده از متن مردم و متکی به اراده ایشان است گزیده بیانی دارد که شباهت زیادی با کلام حضرت امیر (ع) دارد."مدیران به قدری مدیرند که خادم باشند" بیش از این گوئی شیر خروشنده خشم  ملت کام سلطانیت را بر جان راکب آن تلخ و ناگوار خواهد کرد. با این اندازه گیری و سابقه ذهنی از طبقه مدیریت در منشا انقلاب اسلامی و البته مطالعه سیر آن تا پیش از دولت اصولگرای جناب دکتر احمدی نژاد گوئی پارامترهای موضوع به نسبت تغییرپذیری و وابستگی جایگشت معکوس داشته اند چراکه امروز مدیران به جای سواری و سلطانیت همواره در اضطراب و التهاب خدمتند و بیمناک از این که در بین راه دریده این شیر خشمگین خروش ملت شوند.

تراز و توقع از مدیران فراتر از از قبل شده و اینهمه به نعمت تغییر رویکرد کلان کشور نسبت به جایگاه خدمت و خدمتگذاری است. حضور در متن مردم و انتقال چهره به چهره مشکلات و گوش سپردن به درد دل آنها یکی دیگر از غنیمت های این تغیر نگاه است. امروز دیگر مردمی که از هراس رویارویی با کارشناسان ادارات دولتی ترجیح میدادند امر را به واسطه های ناصواب فرصت طلب بسپارند مدیران کل را در حلقه خودمی بینند و استاندار را محرم اسرار و سنگ صبور آلام. از اینهمه نقاط مثبت که بگذریم نکته ای که به گونه ای هویت این سطور نیز هست آفتی است که میرود تا همه دستاوردهای یاد شده را طعمه زیاده خواهی خویش کند. یادمان نرود آنچه که بیش از همه اهمیت دارد اجرای قوانین عمومی کشور البته با رویکرد مردم مدارانه است اما این منفعت با دور زدن قوانین یا خمش آنها میسر نخواهد شد. موضوعی که آرام آرام به یک فرهنگ ناصواب اداری تبدیل می شود. امیدوارم هم مردمی که خواسته های به حق و به جای مانده آنها به قدری است که توان از کفشان بریده مدارای امر بنمایند هم مسئولین ارشد استان در نگاه و نظر برای حل مشکلات بدنبال روشن کردن نقاط خاموش قانون نمایند تا ارجاع امری که جز تربیت غلط جامعه دستاوردی نخواهد داشت. میتوان برای تسکین موضعی درد از مسکن استفاده کرد اما مایه بهبودی کامل شناسائی منشاء، تجویز درمان درست و سرانجام کنترل و پیشگیری است امری که گویا مغفول مانده است.

رضایت ارباب رجوع در مراجعات و ملاقات عمومی مسئولین ارشد شاید تصویری فاخر برای رسانه ها باشد لیکن از فردائی نوید میدهد که استانداران، معاونین، مدیران کل و .... برای مثلا آسفالت کردن کوچه ای از محله ای در روستا ناچار به صدور بخشنامه و دستورالعمل شوند و آخرالامر خود به میدان عمل آیند حال آنکه توان و انرژی ایشان باید برای ترسیم افق مدیریت مصروف باشد.

زیبنده مدیران است که برنامه موفقیت تنظیم کنند تا نامه رضایت.